شلام به همگی !
وای که جاتون خالی دیروز تولدت بابام بود البته من یادم نبود مامان عصری اومد گفت حسینی بیا لباس بپوش به بهانه ی خونه ی مامان میم بریم بیرون خرید کنیم ! منم که ددری از خدا خواسته اجازه دادم مامان لباس تنم کنه و رفتیم بیرون ! اول رفتیم خونه ی مامان میم و چون مامان روزه بود اونجا موندیم و افطار کردیم بعد دوتایی با هم راه افتادیم ! هلک و هلک مامان هی کالاسکه ی من و هل داد تا رسیدیم به گلفروشی مامانم که سلیقه اش مثل خودم توپ توپه یه دسته گل مریم خرید و خیلی ساده تزئین شد و راه افتادیم ! منم وسط راه هی دسته گل رو مینداختم از کالسکه بیرون و مامان هی چپ چپ نگام میکرد
خلاصه رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به یه مغازه که توش یه عالمه چیزای قشنگ بود ! مامان یه عطر و یه فندک و یه برس برای باباجونم خرید و بعد مامان به آقاهه گفت لطفا کادو کنید ! آقای فروشنده هم به مامان گفت پس لطفا یه کاغذ کادو انتخاب کنید تا کادو کنم من و مامان رفتیم کنار کاغذهای رنگی و قشنگ بعد مامان گفت حسینی کدوم کاغذ قشنگ تره منم یدونه که قرمز بود و روش پر بود از خرسهای گنده انتخاب کردم و دادم به آقاهه
آقای بی ادب یه نگاهی به مامانم کرد و گفت اینکه بچه گونه است ! و بعد مامان جونم با افتخار گفت پسرم انتخاب کردن !
خلاصه بعد از کادو پیچ کردن هدایا رفتیم به سمت خونه و دیدیم که بابا نیست ! همینکه داشتیم در رو باز میکردیم یه دفعه بابا از طبقه ی بالا اومدم پایین و مامان بی ادبم بابا رو بوس کرد
منم با علاقه این صحنه رو دیدم و مامان گلها رو داد به بابا ! بابا هم تشکر کرد و من و گلا و کادوها رو بغل کرد و رفت بالا خونه ی آقاجونم ! مامانم بعد اومد ! وقتی میخواستیم بیایم پایین مامان گلها رو با کادوها برداشت و خداحافظی کردیم و اومدیم پایین ! چشمتون روز بد نبینه !
بابا این شکلی شد ! داد زد سر مامان که : چرا گلها رو آوردی پایین آقام خوشش اومده بود ! لطف کن از این به بعد یا نیار بالا یا وقتی آوردی دیگه نیار پایین اه اه ! و بومب گلها پرت شد رو کتابخونه ی مامان !
نمی دونم یعنی بابا حرف بدی زد آخه مامان کنار در خشکش زده بود و با چشمای آبکی داشت به بابا که رفته بود رو مبل دراز کشیده بود نگاه میکرد !
این مردها چرا اینقدر با احساسن ! بیچاره مامان کلی ذوق و سلیقه خرج کرده بود ! ولی از اونجایی که مامان من نمونه تشریف دارن بجای اینکه ناراحت بشه ( البته ناراحت شدا ولی به روی خودش نیاورد ) کادوها رو برداشت و دست من و گرفت و رفت کنار بابا نشست و گفت : علی علی بیا کادوهاتو باز کن ! خواهش میکنم ! ببین امیرحسین برات کادو انتخاب کرده ! پاشو دیگه ! .... ! ..... ! ......... ! خلاصه یه ۵ دقیقه ای هی ناز بابامو کشید تا بابا پا شد ولی کادو ها رو باز نکرد مامان دونه دونه شون را باز کرد و به بابا نشون داد ! بابا هم تشکر کرد و گفت ممنون !
حالا مگه چی شده ! این مامان نصفه شب کنار من نشسته هی می نویسه و گریه میکنه ! اه اه مامان بچه ننه ! خوب باباست دیگه ! اینجوریه !
خلاصه که یه روز به یاد ماندنی بود ! راستی چرا بابا هی راه میرفت به مامان میگفت روزه ات قبول نیست ! از مامان که پرسیدم گفت آخه میگه من اجازه نمیدم که روزه بگیری ! ضعیف میشی ! داره محبت میکنه ! آره ؟؟؟؟ من نمی دونستم !!
خوب دیگه بسه ! من الان میخوام با مامانم برم حلیم بخرم !
بای بای
سلام کوچولو
خوبی؟؟
الهی بگردم چقده تو نازی
خیـــــلــــــــــی هم بلایی از عکست معلومه
در ضمن به مامانت بگو خودش رو ناراحت نکنه
همه مرد ها همینجورین *بیخیــــــــــــــال*
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن شیطون
بــــــــای
سلام نبات جون
خوبــــــــــــــــــــی؟
چه عکس نازی گذاشتی اینجا..دلمون رفت که..
میگم به مامانی بگو خیلی اخلاقش گله..همین که بازم رفته و از دل باباییت در اورده معلومه خیلی خانومه!!... ولی بهش بگو بیشتر حواسش باشه تا اینقده این بابای غرغروت نره رو اعصابش :)
تو هم بیشتر مواظب مامانیت باش کوچولوی ناز
ای جانم/....
تو چقده نازی کوچولو
سلام اقا
که وبلاگ نویس شدی
خوبه
اقا به جا آوردید
نقل هستم
که تولد بابات بوده
و ...............................
از دست این بابای تو
میدونی بزرگتر ها گاهی وقتی نمیتونن جبران کنن یه کارایی میکنن تعجبناک ادم شاخ در میاره از دستشون مخصوصا اگه مرد باشن که دیگه واویلا
میبوسمت
نبات جون حواستو جمع کن بزرگ شدی مثه بابات نشیااااااااااااقدر مامانوگلتو بدون که خیلی دوستت داره . وای من عاشق ای عکست شدمممممممممممممممم
salam jigr cheghad to nazi az mamanet kheili tashakor kon az tarafe man keh adrese webeto behem dad mamanet kheili akhanoome kkheili najibe ba in kari keh babayit kard age man boodam 100sal ta nemioomad menat keshi nemiraftam pishesh manam yeh joorayi mese mamanitam behesh yeh alame salam beresoon begoo shima mige kheilikhanoomi kheili kheili manam linket mikonam miboosamet gole koochoolooie khoshgel felan bye
سلام
راستش دو بار این متن رو خوندم تا بفهمم دلیل ناراحتی (بخونین بی ادبی) آقا رو متوجه بشم...
ماشالا به این حسین جون. خدا براتون نگهش داره اما اصلا نبات نیست٬ این پسر شکلاته٬ عسله٬ آخه هم شیرینه هم نرم و لطیف. ببوسش
.........................بابایی
سلام
امیر حسین عزیزم من اولین بار است که به وب شما می آیم و از دوست بسیار عزیزی که نشانی اینجا به من داد ممنونم. وبت خیلی قشنگه البته پسرم آدم بزرگها گاهی همین جوری می شوند بد خلق. شما به دل نگیرید. درست می شه .از اینکه آن کادو قشنگ برای بابا جون انتخاب کردید خوشم آمد .من برای شما و مامان جون و بابا دعا می کنم . دعا می کنم تا همیشه محبت و مهربانی نقش و نشانه خانه شما باشد. دوستت دارم.اومممم